Saturday, August 08, 2009
 

   

شرایط ضمن عقد
الف: ضمن (عقد نکاح/خارج لازم) زوج شرط کرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق
ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبود، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند.توضیح: این بند بدین معنا است که مرد بعد از طلاق باید نصف دارایی خود که بعد از شروع زندگی به دست آورده است به نام زن کند، مشروط بر اینکه:
1- طلاق به درخواست مرد باشد
2- زن مطیع همسر خود باشد و اخلاق و رفتار نامتناسب با وی نداشته باشد و همچنین از او تمکین کند.
ب: ضمن (عقدنکاح/خارج لازم) زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد که در موارد مشروحه زیر با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه کند و نیز به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل از طرف او قبول کند.
توضیح: این بند بیانگر این مطلب است که زن در صورت تحقق شرایط زیر از ناحیه مرد وکیل است خودش شخصاً یا با انتخاب فرد دیگری به عنوان وکیل، به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات مدعا درخواست طلاق کند.
سردفتر ازدواج وظیفه دارد که شرایط مندرج در قباله را مورد به مورد به دو طرف تفهیم کند چرا که شرطی معتبر است که مورد توافق زن و مرد قرار گیرد و به امضای هر دوی آنها رسیده باشد.مواردی که زن می‌تواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند به شرح زیر است:
1- استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت شش ماه به هر عنوان و عدم الزام او به تأدیه نفقه و همچنین در موردی که اجبار شوهر هم ممکن نباشد. توضیح: عدم پرداخت خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت شش ماه.
2- سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند. توضیح: بدرفتاری غیرقابل تحمل مرد با زن و فرزندان.
3- ابتلای زوج به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد.توضیح: بیماری خطرناک غیرقابل درمان مرد در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد.
4- جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعاً ممکن نباشد.
توضیح: دیوانه بودن مرد در زمانی که امکان فسخ نباشد.
5- عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد.
توضیح: اشتغال مرد به کاری که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه می‌زند.
6- محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به پنج سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
توضیح: محکومیت به حبس در حال اجرا از پنج سال به بالا (در زندان بسر بردن مرد به عنوان محکومیت در حال اجرا از پنج سال به بالا)
7- ابتلای زوج به هرگونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.توضیح: اعتیادی که به اساس خانوادگی ضرر بزند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد کردن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود.
8- زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند. تشخیص ترک زندگی خانوادگی (تشخیص عذر موجه با دادگاه است) یا اینکه زوج شش ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند.توضیح: ترک بدون علت خانواده یا غیبت یکسره شش ماهه بدون دلیل موجه.
9- محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب به جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب به جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون زن باشد.
تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
از جمله مواردی که زن می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند، محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب به جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب به جرمی که مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی با توجه به وضع و موقعیت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
توضیح: اجرای هر نوع مجازاتی که آبرو و موقعیت زن را به خطر اندازد.
10- در صورتی که پس از گذشت پنج سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر، صاحب فرزند نشود.
توضیح: بچه دار نشدن مرد پس از پنج سال.
11- در صورتی که زوج مفقودالاثر شود و ظرف شش ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.توضیح: غیبت طولانی شوهر.
12- زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت نکند.
توضیح: ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر
توضیح: زن علاوه بر موارد فوق در صورت موافقت شوهر، می‌تواند مواردی مانند موارد زیر را در قباله بگنجاند:
سایر شرایط: 1- حق سکنی: که اختیار تعیین محل سکونت را به زن واگذار می‌کند. 2- حق تحصیل 3-حق اشتغال و...
یادآوری:در صورتی که صداق (مهریه) زن ملک غیر منقول باشد باید ملک مزبور مطابق مقررات در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسد.
بعد از ثبت در دفتر اسناد رسمی شماره دفتر و تاریخ ثبت به وسیله سر دفتر و نماینده دفتر اسناد رسمی باید در این صفحه قید و امضا شود.
کاربرد شرایط دوازده‌گانه مندرج در قباله ازدواج
سؤال: آیا صرف عمل نکردن مرد به هر یک از این شرایط می‌تواند دلیلی برای زن محسوب شود تا بر مبنای آن درخواست طلاق کند؟ آیا زن به راحتی می‌تواند طلاق بگیرد؟ یا اینکه کلیه مراحل قانونی طلاق را باید مانند سایر موارد عادی طی کند؟
پاسخ: با تحقق یکی از شرایط دوازده‌گانه و اثبات آن در دادگاه زن می‌تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی از جمله داوری و قطعیت آن نسبت به اجرای طلاق اقدام کند.در پایان هر بند از قباله، زن و مرد خواهان ازدواج، مندرجات موجود در آن بند را امضا می‌کنند.

تذکر: سردفتر ازدواج وظیفه دارد که شرایط مندرج در قباله را مورد به مورد به دو طرف تفهیم کند چرا که شرطی معتبر است که مورد توافق زن و مرد قرار گیرد و به امضای هر دوی آنها رسیده باشد.
---------------------------------------------------------------
نظر شخصی بنده :
در مورد شرط کلی که قانون دهان خودش را با این حق باز و بسته می کند و سرش را بالا می گیرد که ما این حق به این بزرگی را به زن داده ایم تا حقوقش ضایع نشود باید عرض کنم :
فقط به یک شرط زن می تواند ادعای نصف اموالی از مرد را که بعد از ازدواج کسب کرده بکند و آن اینکه:
علی رغم اینکه زن مطیع فرمان همسر خود باشد و از او تمکین کند و با وی رفتار مناسب داشته باشد ، خوشی زیر دل مرد بزند و حوس کند همسر خود را طلاق بدهد... در اینصورت مرد باید تاوان پس بدهد و زن می تواند -در صورتیکه بتواند ادعای خود را در دادگاه به اثبات برساند که همسر خوبی برای شوهر خود بوده و علی رغم این شوهرش می خواهد اورا طلاق دهد- ادعای نصف اموال مرد را –که پس از زندگی مشترک بدست آمده- داشته باشد
حالا من نمی دانم زن بدبختی که دل شوهرش را زده و مرد می خواهد طلاقش دهد چطور در دادگاه باید خوش خدمتی خود را به اثبات برساند!!

در مورد شرط اول :
زمانی که مرد شش ماه به همسرش خرجی ندهد ، زن می تواند ادعای طلاق کند
حال سوال من این است که زن با چه کنتوری خدمت جناب قاضی برسد که چند ماه و چند ساعت و دقیقه است که خرجی نگرفته و صورت خود را با سیلی سرخ کرده ... تازه بر فرض اینکه بتواند به نحوی این ادعای خود را به اثبات برساند باید بعد از اینکه شش ماه خرجی از شوهر خود دریافت نکرده حداقل شش ماه دیگر پله های دادگاه را بالا و پایین کند تا شاید بتواند اگر سند محکمه پسندی داشت طلاق بگیرد.
پس خانم های محترم جانب عقل را بگیرید و از اول بسم اله خودتان کار کنید (البته درصورت رضایت همسرتان)و دستتان را در جیب مبارک خود کنید که اگر شوهرتان خدایی نکرده بی پول شد شما بتوانید عرض اندام کنید.

درمورد شرط دوم:
رفتار بد مرد به حدی برسد که زن بدبختش را به حد جنون برساند و ادامه زندگی برایش ناممکن باشد
آیا فکر نمی کنید این شرط جزو شروط واجبیست که واضح است باید به هریک از زوجین داده شود، نه اینکه زن با التماس از مرد این حق را بگیرد

درمورد شرط سوم:
بیماری صعب العلاج مرد باعث شود جان همسرش به خطر بیافتد
که باز هم از آن شروطیست که باید در شروط اصلی باشد نه شروط ضمن عقد که درحالت عادی زن ندارد

در مورد شرط چهارم:
که باز هم به جنون زوج اشاره می کند که اگر دقت کنیم متوجه می شویم که تکمیل کننده شرط دوم و سوم است

در مورد شرط پنجم:
اگر شغل مرد مطابق با پرستیژ خانوادگی زن نباشد ، زن می تواند طلاق بگیرد
که فکر می کنم از آن شروطی است که زن نمیتواند ادعایی برای اثبات آن داشته باشد

درمورد شرط ششم:
اگر مرد مرتکب خلافی شود که جریمه آن حداقل پنج سال حبس مرد باشد ، زن می تواند تقاضای طلاق کند
که الحق و والانصاف باید غیر ازین باشد؟!!

درمورد شرط هفتم:
اگر مرد مبتلا به بیماری خانمان سوز اعتیاد شود کافی نیست برای اینکه زن تقاضای طلاق کند ، فقط زمانی زن می تواند طلاق بگیرد که اعتیاد مرد به حدی برسد که اثاث منزل را بفروشد و اختلال جدی به زندگی زناشویی اش وارد کند و مثلا او را کتک بزند

درمورد شرط هشتم:
چنانچه مرد بدون هیچ دلیل موجهی خانه و زن و زندگی اش را ترک کند و این زمان به شش ماه برسد که بازهم می تواند مکمل شرط اول باشد

درمورد شرط نهم:
چنانچه مرد مرتکب جرمی شود که به حیثیت زن و خانواده اش لطمه بزند او می تواند تقاضای طلاق کند که در این شرایط این جرمی که به این بزرگی است مسلم است که منجر به حبس مرد می شود و نهایتا با شرط ششم برابری می کند

درمورد شرط دهم:
اگر مرد اجاقش کور باشد که باز هم از آن شروطیست که مسلم است باید به زوجین داده شود و دیگر منت گذاشتن ندارد

در مورد شرط یازدهم:
اگر مرد زن و زندگی اش را بگذارد و شش ماه از او خبری نشود زن می تواند تقاضای طلاق کند که می بینید باز با شرط اول و هشتم برابری می کند
این گونه شروط از همان هاست که دهن قانون را پر می کند که قانون اساسیشان چقدر به زن بها می دهد و در اصل هیــــــــچ!

درمورد شرط دوازدهم و آخرین شرط:
اگر تمبان مرد دو تا شود و حوس زن دیگری کند و زن اول رضایت به داشتن هوو ندهد، زن می تواند تقاضای طلاق دهد
آیا اگر مردی این ماده از قانون را امضا نکند و این حق را به همسرش ندهد بحق است که چنین کند با همسر اولش و زن نتواند دم بزند؟!!

حقوق دیگری هست که در ستون شرایط دیگر سند ازدواج در صورت توافق زن و شوهر قید می شود:
مثل حق سکنی و تحصیل و اشتغال
که باز هم بحق است که اگر مرد به همسرش اجازه ندهد او کار کند و ادامه تحصیل ندهد، زن اجازه این کارها را نداشته باشد.

از نظر بنده تمام این حق و حقوقی که واسه رد گم کنی تحت شرایط خاص به زن داده می شود یعنی کشـــــــــــــــــــــــــک