Friday, March 30, 2007
 

   


امروز همان 9 فروردین است
من همان روشنکم

تاریخ تکرار می شود
...


Wednesday, March 21, 2007
 

   


سلام استاد
استاد،دلمان برای روح بزرگتان تنگ است
دلمان برای انگشتان ِ هنرمندتان
برای هارمونی ِافکارتان تنگ است
ملودی های نا تمام بدجور سراغتان را می گیرند
جایتان بد خالیست استاد
نت ها رنگ ِ ماتم به خودشان گرفته اند
آخر دیگر استاد بیات ی نیست که رنگ و بو دهدشان
استاد،امسال اولین سالیست که از حضورتان خالیست
و یادتان همیشه در خاطر ِ ما جاریست
روحتان شاد...



Monday, March 19, 2007
 

   


حالا ایندفعه بختک ِ LACOSTE شدم
گرچه از آرمش زیاد خوشم نمیاد!


Sunday, March 18, 2007
 

   


به سرعت ِ نور
با تک جرقه ای روشن می شود
گرمایش روشن ات می کند
لذت می بری
آرام می شوی
خسته که شدی
هر چه فوت می کنی باز شعله ور می شود
اما اینبار دیگر کلافه ات می کند
اینجاست که باید تا ته ِ خط بسوزی و بسازی
چون دست بردار نیست
نه خودش،نه خیالش!


Saturday, March 17, 2007
 

   

به تو عادت کردم

آمدنت را تبریک نگفتم
حالا که می خواهی دور شوی چطور بدرقه ات کنم!
خوشحالم که فقط عادت ها را شنیده ای و بس!
آخر تجربه اش عذابت می دهد
هان،تو همان غول ِ مهربان شدی و من همان دخترک ِ غرق ِ نیاز
و تو ندانستی که صحبت از حرف ِ دل که می شود
دیگر نوشتن و گفتن نمی شناسد که بخواهد سخت و آسانش کند
و من تنها امیدوارم این پسر ِ قصه ی ما این بار دختر ِ رویاهایش را همانی بیابد که باید!


Friday, March 09, 2007
 

   

هشتم مارس

براستی این روز من است که باید تمام بدنم از ترس و ناامیدی لحظه به لحظه به رعشه درآید
و حسرت ِ یک بار شنیده شدن را بغض کنم!