Monday, February 19, 2007
 

   

حالا مهتاب با سرعت غریبی تا دوردست ها،تا مرتفع ترین قله های هستی بالا می رود و مرا میان ترس و تنهایی و غربت و سیاهی و
سکوت و خاطرات ِ غبارگرفته و قلم هایی که فقط سیاه می نویسند و خط کش هایی که فقط تکه تکه می کنند و کتاب هایی که فقط گیج می کنند،تنها می گذارد.
آخ،چه طوفان سردی!کسی مرا با چادر گل دار سفیدی بپوشاند.

"چند روایت معتبر"-مصطفی مستور