Monday, October 22, 2007
 

   


سخنی با آقای نویسنده

وقتی داشتم آرشیو ِ دو،سه سال پیش رو می خوندم دیدم هیچ ردپایی از اون وبلاگ با اون همه مطالب ِ به روز و مخاطب های جورواجورش نیست و انگار نویسندش پیر شده باشه یا حتی بزرگ!
گیریم نویسنده هه یه گوش ِ شنوا پیدا کرده باشه واسه گفتن ِ حرف هاش!ولی تکلیف ِ اونجا چیه که انگار درش پلمب شده و دیگه تووش هیچ انرژی ای نیست !!
این ننوشتن ها واسه بی حوصلگی ِ نویسنده هم که باشه،خب بی‌برو‌برگرد تقصیر می تونه فقط از یک نفر باشه و فکر هم نمی کنم اون یک نفر راضی باشه کلی حرف ِ به‌دردبخور توو ذهن نویسنده خاک بخوره و نوشته نشه و کلی هم خواننده دربه‌در بشن و یک ماه ِ تمام هربار وبلاگه رو باز می کنند چشمشون به نوشته ی یک ماه پیش بیافته و سوالاتشون بی جواب بمونه!
خب پس آقای نویسنده،لطفا مثل ِ اون موقع ها بنویس دیگه!!!
همه منتظرند!